رمان عشق خونی :: دنیای انیمه ای من

دنیای انیمه ای من

یه جا فقط و فقط انیمه هر نوعی

دنیای انیمه ای من

یه جا فقط و فقط انیمه هر نوعی

دنیای انیمه ای من
نویسندگان

۵ مطلب با موضوع «رمان عشق خونی» ثبت شده است


💘عشق خونی💙

-هان؟😶

یکدفعه ریوما پرید جلوم یه چیزی تو دستش بود.🔱

رو کرد به ایزومی و گفت:اگه می خوای دوستات آسیبی نبینن جلوشونو بگیر تو یکی که بهتر از هرکسی میدونی‌ این چیکار میکنه.🙅

یکدفعه دور ایزومی و سوبارو و آیاتو و لایتو آتیش گرفت.🌋

ایزومی:فعلا ولش کنین اون یه جنگیره.🐺

-ها؟منظور ریوماست؟😓

ایزومی:اِ ریوما اینم نمیدونست؟😅

ریوما-ینی گند زدی شدید.😤

-اینجا چه خبره؟؟😠

سوبارو-ببین تو یه  دورگه ی انسان و فرشته ای منو آیاتو با لایتو خون آشام هستیم ریوما جنگیره و سوزی و جودی و آنجلا هم جادوگرن ایزومی هم شیطانه.😒

-هان؟جان؟چی؟میشه دوباره بگی?😵

سوبارو-همون که شنفتی.😏

-چرا هیچ وقت نمی تونم غش کنم؟😓

ایزومی-چون تا حالا من هیچ فرشته ای رو ندیدم که غش کنه.😕

همون موقع جلو چشم سیاهی رفت و افتادم.😯

  • sakura ss.


💘عشق خونی💙

-ریومااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!

ریوما-آزونا حالت خوبه کسی اذیتت نکرد خونتو نخورد روحتو چی بهت یه مهری نشون نداد هیپنوتیزت نکرد نزدت؟...🙉

سوبارو-عاغا یهو بگو نخوردنت.🍝

-حق با سوبارو خره‌س درسته سه تاشون خون آشامن یکیشون منگله دو تا شونم عجیبن ولی فقط تاجایی که یادمه من توپ فوتبال روکله ی این خر قرمزه پرت کردم.😹

مو زرده-والبته داداش کوچیکه من بهش گفت هندوانه

ریوما-آیاتو؟😐

مو کرمیه- نه بابا سوبارو رو میگه.به جان مادرت من کاری با آبجیت نداشتم.😞

ریوما-سوبارووووووووو😡😡

حالا سوبارو‌ بدو ریوما بدو که یکدفعه ای دور ایزومی و سوبارو و ریوما آتیش گرفت.😨

ایزومی-جای اینکه تام و جری بشین برو همه چیو به اون توضیح بده.👈

-هووی عاغاعه اونو به آشغال میگن نه آدم.😡

یکدفعه ایزومی٬ریوما٬سوبارو٬آیاتو٬لایتو همزمان گفتن:ولی تو که آدم نیستی فرشته ای.

-نظر لطفتونه.😳 

سوبارو:بابا جوگیر تو یه فرشته ای ما ازت تعریف نکردیم.😒 

-فک کنم توپه رو مغزت اثر بدی گذاشته باید بری دامپزشکی.💉

ایزومی(با خنده):آزونا جون این که حیوون نیس بره دامپزشکی  باید بره دامپزشکی خون آشاما.🍷

ریوما:ایزومی👨

ایزومی:جان😘

ریوما:آزونا چی؟؟؟؟🙅

ایزومی:کوریچی😓

حالا ایزومی بدو ریوما بدو.🏃

موکرمیه:فک کنم تام و جریو خیلی دوس دارن.🐀

سوبارو:آیاتو کار خودته😎

یکدفعه آیاتو داد زد و گفت:ریوما آبجیت هنوز فک میکنه آدمه ها.👤

با کیف پولی که کنارم بود محکم زدم تو سرش👛

آیاتو:آخ چته؟🙎

-تو فک کردی من حیونم؟😤

لایتو:نه فک می کنیم که نه مطمئنیم تو فرشته ای.😇

-وایی چقد شما منو دوس دارین.😆

همون موقع ایزومی با ریوما دست از تام و جری بازیشون برداشتن.🐈

بعد ریوما اومد جلو و گفت:آزونا میخوام باهات جدی صحبت کنم.😮

-خب بگو.😃

ریوما-امممم خب تو آدم نیستی.😓

-ینی میخوای بگی من حیوونم؟😈

ریوما:نه نه تو یه دورگه ای.😧

-ها؟😮

ریوما-اممم تو دورگه انسان و فرشته ای چون مامانت فرشته بود و بابات هم انسان.😰

-راس میگی؟😮

ریوما-آره.😥

-پس ینی تو هم....😜

ایزومی:مگه فک میکنی ریوما داداشته؟😒

-پ‌ن فک میکنم خواهرمه.😛

ریوما-آزونا من برادر تو نیستم من پسر داییتم.😫

-ها؟😮

ریوما:مادرو پدرت تو بچگیت کشته شدن.😧

-خب پس ینی من تنها فرشته اینجام؟😨

سوبارو-نه تنها دورگه اینجایی برا همین ما به خون تو برای درست کردن حکومت جدیدی نیاز داریم.🍷

  • sakura ss.

برای خوندن رمان به ادامه مطلب برید.

  • sakura ss.

برای خوندن رمان به ادامه مطلب برید.

  • sakura ss.

خب دوستان عزیز ممنون به خاطر اینکه نظراتو به سه تا رسوندید منم رمانو زودتر میزارم البته شنبه پارت سومو میزارم.

برای خوندن داستان به ادامه مطلب برید.

  • sakura ss.